
(این مطلب توسط اعضای سایت ارسال شده است)
امروز مدت20روز است که ما در چادرها گذراندهایم و امروز ما را به خط کرده و سازماندهی شدیم ولی امشب اتفاق جالبی افتاد وآن اینکه شب بعداز شام و یک کلاس رساله که داشتیم رفتیم و خوابیدیم که باران
شدیدی شروع به باریدن کرد و نیمههای شب ما را از خواب بیدار کرد چون آب به داخل چادر نفوذ کرده بود و ما را خیس کرده بود من که بینیام گرفته بود و شدیداً ادرار داشتم وزیرم هم خیس شده بود از خواب بیدار شدم ولی حوصله بلند شدن را نداشتم و بلاخره هر طور بود بلند شدم و به توالت رفتم و درب آن که رسیدم یکی از بچهها به من گفت آیا شما اسهال نگرفتهاید من که از همه جا بیخبر بودم گفتم نه ولی شدیداً سرما خوردهام(لطفا به ادامه مطلب مراجعه نمایید....)
شدیدی شروع به باریدن کرد و نیمههای شب ما را از خواب بیدار کرد چون آب به داخل چادر نفوذ کرده بود و ما را خیس کرده بود من که بینیام گرفته بود و شدیداً ادرار داشتم وزیرم هم خیس شده بود از خواب بیدار شدم ولی حوصله بلند شدن را نداشتم و بلاخره هر طور بود بلند شدم و به توالت رفتم و درب آن که رسیدم یکی از بچهها به من گفت آیا شما اسهال نگرفتهاید من که از همه جا بیخبر بودم گفتم نه ولی شدیداً سرما خوردهام(لطفا به ادامه مطلب مراجعه نمایید....)